امروز یک قطعه شعری از سهراب سپهری دیدم خیلی خوشم اومد برای دوستان اینجا می نویسم به نظرم یه جورایی وصف حال امروز ماست:
آنگاه که غرور کسی را له می کنی
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که حتی گوش ات را می بندی تا صدای خردشدن غرورش را نشنوی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ؟